fariba motaei
صدای قدم های تحجر
در گوش ِ گوشه کوچه محو
دیوارها، خورشید بهانه شان
غسل گرفتند با عرق ِ شرم
عابران عجب خواندند غافلگیری را
نداشتیم همسایه ای با عطر تلخ
نداشتیم خانه ای دودی تر از سر چهار راه
نداشتیم نفس های میزان پلی شده با ملودی ساده
نعره های شور ِکسالت از پنجره های لرزان بیرون افتاد
کوچه فریادی کشید: همسایه جدید… سورپرایز
***
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران