فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

نجمیه مرادی – هجمه ی مرگ


دلگیرم و رنجور و گرفتار عزیزم
دلتشنه ام از حسرت دیدار عزیزم

عمریست که من شهره ی این شهر و دیارم
همدوش زلیخای خطاکار عزیزم

از خود شده ام فارغ و خشنودم از این حال
بنشسته در این سایه ی دیوار عزیزم

حیف است که باشی و من ِخسته دل و زار
درگیرِ می و همدم سیگار عزیزم

با جان و تنم دشمن و در مسلخ عشقت
قربانی این صحنه ی پیکار عزیزم

“در حسرت دیدار تو آواره ترینم”
اما تو که انگار نه انگار عزیزم

تو اصلِ نیازی و منم ناز و نیازت
من ناز تو را کرده خریدار عزیزم

بی روی تو هر لحظه مرا هجمه ی مرگ است
“داوود زمان”یار و نگهدار عزیزم

شاعر نجمیه مرادی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو