مرا با عاشقان کاری نباشد
که از دیوانگان، پرهیز باشد
کسی را با محبت دشمنی نیست
خطا آنجاست که نامش عشق باشد
شمردم برگ به برگ عاشقان را
گواهی دادنم، افسانه باشد
کمی عاقل شو ای شبگرد بیدار
تپیدنهای دل یک لحظه باشد
نصیحت کی شود آن کودک دل
که با قاضی عقل بیگانه باشد
مثال عاشقی مانند مستی است
که سر، در صبح او پر درد باشد