هلهله كن نگار من وه كه بهار آمده
اين همه ساز و سوزها از دم يار آمده
بوي گل و چمن وزد عطر بهار دل بَرد
سبزه به سبزه زارها ، لاله به بار آمده
وه كه تو كيميا شدي تازه شدي و نو شدي
اين همه شور و شادي از ساز بهار آمده
شورش آب و بادها ، ناز و نوازش نسيم
وقت نگاه ، عشق ما سرخ چو نار آمده
دست بكش به سينه ام، سربگذار در برم
سينه ببين به اين نوا چلچله وار آمده
دام بنه به راه من ، راه بده به آه من
مرغ دلم به اين هوا بهانه وار آمده
من ز تو جان نو گرفت ، من كه شدي بها گرفت
اين من و اين بهانه ام سلسله وار آمده
رند نيم كه رند من چشم تو و نگاه تو
اين من گم شده مها ، بر تو دچار آمده
اين همه ساز و سوزها از دم يار آمده
بوي گل و چمن وزد عطر بهار دل بَرد
سبزه به سبزه زارها ، لاله به بار آمده
وه كه تو كيميا شدي تازه شدي و نو شدي
اين همه شور و شادي از ساز بهار آمده
شورش آب و بادها ، ناز و نوازش نسيم
وقت نگاه ، عشق ما سرخ چو نار آمده
دست بكش به سينه ام، سربگذار در برم
سينه ببين به اين نوا چلچله وار آمده
دام بنه به راه من ، راه بده به آه من
مرغ دلم به اين هوا بهانه وار آمده
من ز تو جان نو گرفت ، من كه شدي بها گرفت
اين من و اين بهانه ام سلسله وار آمده
رند نيم كه رند من چشم تو و نگاه تو
اين من گم شده مها ، بر تو دچار آمده
شاعر قاسم رندی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو