امیر وحیدی
تنهایی… یعنی
وقتی مستِ تماشای پیراهنی سپید هستی،
در قابِ عکسِ حوض،
شعری تو را با چاقو بزند……
و یا میان گریه های شبانه، «فَعَلاتُ… فاعِلاتُن»
نَفَست را بگیرد و
دو بیت مانده به آخِر، غزلی را قورت بدهی…
سخت است، آخرین نفس هایت را
کنارِ حیات خانه ی قدیمی پدر بزرگ
دفن کنی…
امیروحیدی
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران