در خواب وصال یار انکار شدن
با ضجه ی یک هوار تبدار شدن
یک بوسه به زخم هر فراقی زدن است
با چشم به خون نشسته بیدار شدن
هر شب به خیال عشق او بال زدن
باغی شدن و به دام او سار شدن
در قاب نگاه او شکستی دل من
چون طاقچه ای اسیر دیوار شدن
شیری شده روزگار روباه صفت
با حیله ی همنشین کفتار شدن .
شاعر غلامحسن جعفرزاده
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو