موسی ظهوری آرام
غریبه ترین رفیق من
نهان است اندرون تن
من خموشم
هو پر از هیاهو
من می خندم
او گریه می کند
من گریه می کنم
او می خندد
مند خفته ام
او بیدار است
من بیدارم
او بیدار است
تنها به گاه قرار تو
از درون من
به آینه تصویر می شود
من لبخند می زنم
او قهقهه می شود
من شاد می شوم
او می رقصد
او دلش می لرزد
من شاعر می شوم
غریبه ترین رفیق من
که نهان است اندرون تن
به گاه دیدارت
عاشقتر از من
به تو می شود
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران