ای ابر تیره از چه چنین چهره درهمی
در گیرودار بازی یک نقش مبهمی
خود را لفاف شب اوهام کرده ای
درهم تنیده و لرزان و برهمی
مولود پرواز روح کدامین برکه ای
یارکدام موج خانه برانداز مُعظمی
گیرم غمین عاقبت اشک های خویش
گیرم کریم جان کویر پرازغمی
گیرم که خرمی از زایش شماست
گیرم درخت خشک صفا را تو مرهمی
اما توای کوه سرافراز پنبه گون
ای آنکه آیۀ دارای اعلمی
فکری به حال سقف فقیرانه کرده ای
که این گونه منتظر خیر مقدمی
در گیرودار بازی یک نقش مبهمی
خود را لفاف شب اوهام کرده ای
درهم تنیده و لرزان و برهمی
مولود پرواز روح کدامین برکه ای
یارکدام موج خانه برانداز مُعظمی
گیرم غمین عاقبت اشک های خویش
گیرم کریم جان کویر پرازغمی
گیرم که خرمی از زایش شماست
گیرم درخت خشک صفا را تو مرهمی
اما توای کوه سرافراز پنبه گون
ای آنکه آیۀ دارای اعلمی
فکری به حال سقف فقیرانه کرده ای
که این گونه منتظر خیر مقدمی
شاعر عنایت کرمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو