فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 21 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

علی ناصری – ریش درون


می زند آتش به جانم آشنا ریش درون
می کند افسرده حالم حالیا ریش درون
می دهد آزار و بر جان نحیفم چنگ ها
می زند تا می تواند بی هوا ریش درون
درد تنهایی مرا خود غصه ای دیرینه بود
نقشه های شوم دارد زان جدا ریش درون
می رسد پیوسته آری برمشامم بوی خون
ظلم بی حد و حدودش نابجا ریش درون
چون که می بیند مرا افتاده در دام بلا
می زند با من سخن بس ناروا ریش درون
می کند آخر تباه ای وای این عمر مرا!
بخت نامیمون و درد بی دوا ریش درون
اقبت درکنج خلوت می رسد عفریت مرگ
بی خبر آن خیره سر همراه با ریش درون
دردها بسیار و در دل رنج ها دارم ولی
چاره اما کی شود یا در کجا ریش درون؟

شاعر علی ناصری

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو