ای کاش غزال من؛ به کوی هم گذر می کردیم
خود را از احوال دل خویش زود با خبر می کردیم
خود را از احوال دل خویش زود با خبر می کردیم
ای کاش می آمدی دوشنبه یا پنج شنبه ای را؛
با خنده های مستانه مان دنیا زیر و زبر می کردیم
ای کاش این حوالی راهت گم می شد، آن وقت
با هم سرای قشنگ حافظ شیراز قدم می کردیم
میگرفتیم فالی ز فال فروش پیر موسپید حافظ دوست
بخت خود را بار دگر در حافظیه امتحان می کردیم
ای کاش مجددا مست می شدیم از نوایی و دیداری
شاید برای لحظه ای به ملکوت آسمانها سفر می کردیم
ای کاش حلاوتی بود و مجالی بود و نبود سودای محالی
تا باز هم برای لمس لبهایمان بوسه ای مهمان می کردیم
شاعر علی احسان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو