حمیدرضا عبدلی
کجا رفتی عزیز دل
بدون تو گل لبخند
خشکیده است
بر لبهای شیرینت
بدنبال تو میگردم
ببین تنهای تنها یم
دوری از تو یعنی مرگ
تو بودی ساقه منهم برگ
جفا کردی جفا کردی
تو شیرین را رها کردی
صدایت باز می پیچد
درون خانه خالی
شاباجی چای
شاباجی چای
ومن با گریه می گویم
که آ ماده است آ ماده
ولی تو نیستی دیگر
ومن غمگین و تنهایم
بخش شعر نیمایی | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران