ز خـانـه مـسـت بــرون آن نـگـار آمـده بــودبـه اخـتـیار نه بـی اخـتـیارآمـده بـودشکفته روی وشلایین ومست وخواب آلودبـه مـدعـای من دل فـگـار آمده بـودچـ…
ز خـانـه مـسـت بــرون آن نـگـار آمـده بــود | بـه اخـتـیار نه بـی اخـتـیارآمـده بـود |
شکفته روی وشلایین ومست وخواب آلود | بـه مـدعـای من دل فـگـار آمده بـود |
چـو شاخ گل ز سـراپـاش خـنده می بـارید | گـشـاده روی تـر از نوبـهار آمده بـود |
خـطر ز سـایه خـود داشت نخـل نوخـیزش | زبس که درخور بوس وکنار آمده بود |
اگر چـه بـود ز مسـتـی بـه هر طـرف مایل | بــه جــانـب دل امــیـدوارآمــده بــود |
چـو آفـتــاب کـه آیـد بــرون ز چــادر صـبــح | بـرون ز پـرده شرم آن عذارآمده بـود |
پـیـاده بـود بـه ظـاهـر چـو گـلـبــن نـوخـیـز | ولـی بـه بـردن دلـها سـوارآمده بـود |
کـمـی نـبـود ز اسـبــاب عـیـش بـزمـش را | بـرون ز خانه به قصد شکارآمده بـود |
هنوز بـخـت گـرانخـواب چـشـم مـی مـالـد | ز دولـتـی کـه مرا در کـنار آمـده بـود |
نـبـود شـیوه او لـطـفـی این چـنـین صـائب | ز جــذبــه دل امــیــدوار آمــده بـــود |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج