فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٩٨: زدام عشق عاشق را سفر بیرون نمی آرد

زدام عشـق عاشـق را سـفر بـیرون نمی آردزدریـا مـاهـیـان را بــال و پــر بــیـرون نـمـی آردنبـاشـد پـخـتـگی را آتـشی چـون نور بـیناییزخـامی بـی بـصـیرت …

زدام عشـق عاشـق را سـفر بـیرون نمی آردزدریـا مـاهـیـان را بــال و پــر بــیـرون نـمـی آرد
نبـاشـد پـخـتـگی را آتـشی چـون نور بـیناییزخـامی بـی بـصـیرت را سـفـر بـیرون نمی آرد
رخ چـون آفـتـاب سـاقـیـان خـونـگـرمـیی داردکـه از مـیخـانه کـس دامـان تـر بـیرون نمی آرد
بـه رغبـت زان لب پیمانه را بـوسند میخوارانکـه از هنگـامه مـسـتـان خـبـر بـیرون نمی آرد
وطن هر چـند دلگیرسـت دامنگیر می بـاشدکه بی آهن شرار از سنگ سر بیرون نمی آرد
یـد بــیـضــا بــرآورد از دل فـرعـون ظـلـمـت رازتـاریکـی شـب مـا را سـحـر بـیـرون نـمـی آرد
نگردد کم زشکر خـنده زهر چـشم خـوبـان راکـه از بـادام تـلـخـی را شـکـر بـیرون نمـی آرد
به مرگ از دل نگردد محو یاد آن خط مشکینگداز این سـکه را از سـیم و زر بـیرون نمی آرد
چـنـان پــیـچـیـد فـکـر او تــن زار مـرا بــر هـمکه نشتـر زین رگ پـیچیده سر بـیرون نمی آرد
نصیب زاهد از بـحـر حـقیقت شـد کف خـالیزدریا هر سـبـک مـغـزی گـهر بـیرون نـمـی آرد
بـه زور حـرف نتـوان نرم کردن سخت رویان راکـه خـامی را فـشـردن از ثـمـر بـیرون نمی آرد
سزای مرگ عاجزکش بـود صائب، گرانجـانیکـه از شـوق فـنا چـون مور پـر بـیرون نمی آرد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج