چـو پــرده از رخ چـون آفـتــاب بــرداریزشـرم روی تــو نـور از قـمـر فـرو ریـزدزشرم چهره معنی نمای تو بـیم استکـه رنگ حـسـن زروی صـور فـرو ریزدچو شعر ب…
چـو پــرده از رخ چـون آفـتــاب بــرداری | زشـرم روی تــو نـور از قـمـر فـرو ریـزد |
زشرم چهره معنی نمای تو بـیم است | کـه رنگ حـسـن زروی صـور فـرو ریزد |
چو شعر بـنده بـخوانی ودر حدیث آیی | شـکـر چـو آب از آن لـعـل تـر فـرو ریزد |
زکـان لـطـف تـو انـدر بـهای خـاک درت | گـهـر بـرد بـعـوض هـرکـه زر فـرو ریـزد |
تویی چو میوه درین باغ ونیکوان زهرند | چـو شـاخ مـیـوه بـرآرد زهـر فـرو ریـزد |
در این هوا که مرا مرغ دل بـپـروازست | چـه جـای زاغ که سیمرغ پـر فرو ریزد |
زدیده بـر سـر کوی تـو سـیف فرغـانی | چه جای اشک که خون جگر فرو ریزد |
زپـسته چون تـو بـخندی شکر فرو ریزد | سـخـن بـگو کـه زلعـلت گهر فـرو ریزد |
زلطف لفظ (تـو)آبـسـت و لعل تـو شکر | شـکر زپـسـتـه وآب از شـکر فـرو ریزد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج