هرچـند دیده هرگـز رویت ندیده بـاشـدجــز روی تــو نـبــیـنـد آنـراکـه دیـده بــاشـددر خوبـی رخ تـو من تـیره دل چه گویمکآییـنـه هـمـچـو رویـت رویی نـدیـ…
هرچـند دیده هرگـز رویت ندیده بـاشـد | جــز روی تــو نـبــیـنـد آنـراکـه دیـده بــاشـد |
در خوبـی رخ تـو من تـیره دل چه گویم | کآییـنـه هـمـچـو رویـت رویی نـدیـده بـاشـد |
گر روی تو زبـستـان روزی خراج خواهد | گـل از مـیـانـه جـان زر بــرکـشـیـده بــاشـد |
چـون عارض تـو بـیند نرگس بـلاله گوید | هرگز بنفشه بـر گل زین سان دمیده بـاشد |
ای در عرق ز خوبـی رخسار لاله رنگت | همچون گلی که بر وی بـاران چکیده بـاشد |
حـال دل حـزینم زآنـکـس بـپـرس کـو را | دل از درون و آرام از دل رمـــیـــده بـــاشـــد |
بـر بـوی وصل هجران آنکس کند تحمل | کـو بـر امـید شـکـر زهـری چـشـیده بـاشـد |
آنـکـس نکـو شـنـاسـد حـال دل زلـیخـا | کـو از بـرای یوسـف دسـتـی بـریـده بـاشـد |
گفتی بصبـر می کن بـا هجر سازگاری | بی وصل دوست عاشق چون آرمیده باشد |
بـر دامگـاه عـشـقـت مرغـی فـرو نیاید | کز طبـل بـاز هجـرت بـانگی شـنیده بـاشـد |
سیف ار غزل سراید در وصف صورت تو | یک بـیت او بـمعـنی چـندین قصـیده بـاشـد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج