فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 اردیبهشت 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٣١٥: تا با تو آرمیده ام از خود رمیده ام

تــا بــا تــو آرمــیــده ام از خــود رمــیـده اممـنت خـدای را کـه چـه خـوش آرمـیده امروی تـــظــلــم مــن و خـــاک ســرای تـــودســت تــطــاول تــو و…

تــا بــا تــو آرمــیــده ام از خــود رمــیـده اممـنت خـدای را کـه چـه خـوش آرمـیده ام
روی تـــظــلــم مــن و خـــاک ســرای تـــودســت تــطــاول تــو و جــیــب دریــده ام
در اشـک من بـه چـشم حـقارت نظر مکنکـاین لـعـل را بـه خـون جـگـر پـروریـده ام
زان پــا نــهــاده ام بــه ســر آهــوی حــرمکز تیر چشم مست تـو در خون تـپـیده ام
گـو عـالـمـی بـه مـهـر تـو از مـن بـرنـد دلزیرا کـه مـن دل از هـمـه عـالـم بـریـده ام
هر موی من شکسته شد از بار خستگیاز بـس بـه سـنـگـلـاخ مـحـبــت دویـده ام
آن بــقــاســت زهــر فــنــا در مــذاق مــنتــا شـربــت فـراق بــتــان را چـشـیـده ام
کـیـفـیـت شــراب لـبــت را ز مـن مـپــرسکـاین نـشئه را شـنـیـده ام امـا نـدیـده ام
گـر بـر ندارم از سـر زلف تـو دسـت شـوقعـیبـم مکن که تـازه بـه دولت رسـیده ام
آهـی کــشــم بــه یـاد بــنـاگــوش او ز دلهر نیمه شـب که طـالب صـبـح دمیده ام
افتـادم از زبـان که بـه دادم رسـید دوسـترنجی کشیده ام که به گنجی رسیده ام
طفلی بـه تیر غمزه دلم را بـه خون کشیدکـز تــیـر وی کـمـان فـلـک را کـشـیـده ام
تـا گوش من شـنیده فروغی نوای عـشـقبـاور مـکـن کـه پـند کـسـی را شـنیده ام

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج