فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 6 فروردین 1404

پایگاه خبری شاعر

شماره ٢١٥: ای بگرد خرمن تو خوشه چین خورشید و ماه

ای بـگـرد خـرمن تـو خـوشـه چـین خـورشـید و مـاهمـاه بــا روی تــو نـبــود در مـحـل اشـتــبــاهپـادشـاه ملک حـسـنی کس چـنین ملکی نداشـتزابــتــدای دور …

ای بـگـرد خـرمن تـو خـوشـه چـین خـورشـید و مـاه مـاه بــا روی تــو نـبــود در مـحـل اشـتــبــاه
پـادشـاه ملک حـسـنی کس چـنین ملکی نداشـت زابــتــدای دور عــالـم تــا بــوقـت پــادشــاه
بــی شــعـاع روی تــو بــا ســایـه هـســتــی خــود ره نبـردم سوی تـو چـندانکه می کردم نگاه
چــون رخ انــدر آیـنــه پــیـدا شــود پــشــت زمــیـن ظـلـمت شـب را اگـر بـر روی افـتـد نور مـاه
عـاشـق ار بـا خـلـق بـاشـد مـانـد از مـعـشـوق دور لشـکـری بـر خـر نشـیند بـاز ماند از سـپـاه
همتـی بـاید که عـاشـق را ز خـود بـخـشـد خـلاص رسـتـمـی بـاید کـه بـیژن را بـرون آرد ز چـاه
عـاشـق انـدر پــایـگـاه خــدمـت ســلـطـان عـشـق گر بـود ثـابـت قدم چون تـخت یابـد پـیشگاه
عشق هرجـا تـخـت خـود بـنهاد و اسبـی راند، شد پای قیصر بی رکاب و فرق کسری بی کلاه
بــی جــواز عـشـق فـردا در سـیـاسـتــگـاه حــشـر طـاعـتـت محـتـاج آمرزش بـود همچـون گناه
گــر بــگــردانــی عــنــان از جــانــب ایـن خــاکــدان از رکاب خـود در آن حـضرت فشـانی گرد راه
مرکب تن را جو (و) نان کم کن ای رایض که نیست حاجتـی در مرج ایران رخش رستـم را بـکاه
سـیـف فـرغـانـی تـو در مـعـنـی چـو صـبـح کـاذبـی ورچـه در دعوی بـیاری صبـح صـادق را گواه

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج