ای یار خوش سیمای وحشی. نظر انداز به گل رختت اندر وقتی. چه زیبایی ها زدرون تو نمایان شد. زل زدم به اعماق چشمانت اهوی وحشی. چو چشمانت همچو تیلیی قهوهای رنگ شد. چو دریا فرو رفتم اندر عمقی. من بسی ز دیار دوست گویم. همچو نی در من اواز شود گوشی. هر زمان ز یارم بیندیشم. گل رختت را دور فکنی ز خود همچو کوهی .
شاعر سحر خالقی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو