شبیه چهره ی من بود – سایه روشن بود –
همان که عکس بزرگ نو جوانی من بود
شبیه چهره ی من بود ! من نبودم .. نه ..!
ولی ..؟ – چگونه بگویم – شبیه یک زن بود
زنی مچاله – دوتا تکه ی جدا از هم –
تنی که بی سر و – شاید – سری که بی تن بود
تنی که بی سر از آن سوی قاب می آمد
سری که بی تن اسیر حصار آهن بود
*
درون قاب کسی باز شکل من میشد
خطوط چهره ی او نیز سایه روشن بود
*
دوباره شکل خودم شد . شبیه یک زن بود
زنی جوان ـ که شبیه نوجوانی من بود –
شاعر سانازشجاعیان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو