علی سپهرار
زندگانی چیست؟
خون دل خوردن
زیر دیوار آرزو مردن
یا که این دل را ، بر عبث بستن
دادن و دادن ، یأس و غم بردن
یک افق دیدن ، خسته گردیدن
یا که بیهوده ، خلق آزردن
این طرف شادی ، آن طرف غوغا
این طرف خواب و ، آن طرف برپا
این جهت شادی ، بوسه بر عروس
آن جهت مرگ است ، شیون و عزا
غبطه خوردن بر ، شادیِ مردم
مکه رفتن و کربلا بردن
این همه رفت و این همه آمد
کلّ رسته صفر ، امرِ از ارشد
آن دمی که از تازیانه ها
حد گذر کند ، از دَمِ سرحَد
زاری و دوری ، از عشق ، از وفا
بر مزار دوست ، شمعی آوردن
دور تا دور این جهان گشتن
رنگ آسمان ، همه جا یکسان
اقتدا کردن ، بر امیدی نو
بر لطف زنان ، الفت مردان
گر چه کمیاب است ، دیدن خوبی
خم به ابروی خود نیاوردن
دیدنِ این که غمِ عشق ما
با ما مردمان باز هم چه کرد
نرگس جادو ، چه بازی انگیخت
پستی با ذات فراز هم چه کرد
از میانِ هیچ همه را جُستن
پوست و خون را بر گربه سپردن
دلخوش و مجاب ، قصه سازیها
انتظارِ خیر از ذاتِ شرور
همدمی ، یاری ، دلنوازیها
قاروقاری از یک کلاغِ کور
دردِ خود را با دشمنان گفتن
روز و شب سمّ و زهرمار خوردن
با این همه چون ، شقایق بالاست
زندگی سخت ، لیک ، مرد بی پرواست
یا که فتوا با زنان زیباست ،
با مید حق ، خیر است و خیر است
نسیم دریا ، یک جهت با ماست
عاقبت از خیر سربر آوردن
علی سپهرار
اثیر
بخش شعر نیمایی | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران