فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

زمستان

ابوالحسن انصاری (الف. رها)

زمستان
……….
حالا دراین هوای زمستان مرگزا
چیزی جز انجماد نیاید به چشم ها
برگی بجا نمانده براندام شاخسار
…………..چه صحرا چه کوهسار
بربادرفت سبزی و لطف وصفای دشت
ازیاد رفت شادی و شور و نشاط وگشت
کوشاخ آرزوکه بچینی گلی از آن
کو نکهت محبت بارد به رهگذر
دربند انجماد زمستان
دلها اگر نه سنگی است از مهر عاری اند
چون برگهای مرده ی افتاده از درخت
ازهم فراری اند….

هردم رسد به گوش
ازتند باد هرزه و طوفان پر خروش
واز قعر باغها
فریاد چندش آورو تلخ کلاغها
آزرده میشود دل و
افسرده می شود روان
باری چگونه از گل نامی توان گرفت
هرگز نمی توان که زبلبل نشان گرفت

بخش شعر نیمایی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران