زیبا آصفی (آمین)
خیالم را به سفر میبرم
خاطرانم را عریان میکنم
ذهن آشفته ام را ورق ورق می خوانم
گنجی از دردهای غبار گرفته و
زخم های کهنهء تار, عنکبوت بسته
در لایه ای ضخیم از غمبادها
با بغضی نترکیده و
فریادهابی در گلو خفه شده
در انتظار, ’شورش و طغیان می بینم
رویش را ،با غمی تازه می پوشانم و
ذهنم را به زنجیر می کشم و خاطراتم را ’دور میزنم
تا عنکبوتی دیگر بر آن تار ببندد
شاید،
در سفری دیگر…
زیبا آصفی ( آمین ) 6 بهمن 94
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران