دل دوباره کار دستم داده است
بس که بازیگوش و صاف و ساده است
یک نظر غافل شدم دیدم که باز
رفته و در دام عشق افتاده است
خود سر وحشی نفهمیده هنوز
عشق نام دیگر قلاده است
کاش میفهمید زیر بار عشق
بیستون سخت هم واداده است
عقل آدم عشق را ممنوعه کرد
دل ولی لجباز و حوا زاده است
چاره ای جز پیروی از عشق نیست
چون جهانی سرخوش از این باده است
اسد زارعی