لبخند تو شیرینی این چای خراب است
در سینی تو حال مرا چای جواب است
این ناز و ادایت که دلم کرده پریشان
آن را به هوایِ تو سپردن که سراب است
هر جرعه ز لبهای تو افسون کُنَدم باز
ای دلبرِجان بوسهیِ تو خُمرِ شراب است
چشمانِ تو ترغیب کند نهی ز معروف
در حلقهیِ مژگان تو پنهان چه عتاب است
دوری و از دوری تو جان به لب آمد
هر روز بدون تو هم درد و عذاب است
چشمم به در و گوش به آواز قدمها
درمان من آن نغمه و آواز رباب است
ترسی نکنم از غم فردای جدایی
گر پیر شوم غم نخورم عشق شباب است
آغوش تو آرامش و احسان دل آشوب
هر لحظه کنار تو دعایِ مستجاب است