دشت شبدر های وحشی ، صبح شالیزار ها
های و هوی گله داران ، شوق شالیکار ها
باغ های میوه با دیوار کوتاه گلی
دستبرد کودکانه ، لکنت انکار ها
لذت غلطیدن در خاک و شادی شنا
ترس شیرین عبور از پهنه ی نیزار ها
عصر تابستان و رقص گرم کولی های مست
صافی صنعتگران و رونق بازار ها
دیدن دود اجاق خانه ها از دور دست
عطر نان تازه و گاه و گِل دیوار ها
دوره ی فانوس ها و شب نشینی های شاد
روزگار سادگی و گرمی دیدار ها
قیل و قال بچه های دهکده ، یادش بخیر…
اسدزارعی