نمـاند هیچ کـریمـی کـه پـای خـاطـر مـنز بــنـد حــادثــه روزگـار بــگـشـایـدخیال بود مرا کان غرض که مقصود استحصول آن غرض از شهریار بگشایدبـدان هوس بـر…
نمـاند هیچ کـریمـی کـه پـای خـاطـر مـن | ز بــنـد حــادثــه روزگـار بــگـشـایـد |
خیال بود مرا کان غرض که مقصود است | حصول آن غرض از شهریار بگشاید |
بـدان هوس بـر سـلـطـان کـامـران رفـتـم | که از عطای ویم کار و بـار بـگشاید |
ز پـیش شـاه و وزیرم دری گشـاده نشـد | مگر ز غـیب دری کدر کـار بـگشـاید |
عبـید حـاجـت از آن درطلب که رحـمت او | اگـر بـبـنـدد یک در هـزار بـگـشـایـد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج