تازه فهمیدم که گاهی درد سر هم لازم است
در مسیر معرفت خوف و خطر هم لازم است
با گداز سینه ی ققنوس روشن شد که گاه
در هوای نو شدن سوز شرر هم لازم است
تا نباشد جای ناکس بر فراز کوه عشق
وادی حیرانی و زخم سفر هم لازم است
کوری از چشم انتظاری شرط سهل عاشقیست
گاه در این آزمون مرگ پسر هم لازم است
آب یخ بر صورت مدهوش می پاشد طبیب
گاه گاهی سیلی صاحب نظر هم لازم است
شاخه های خشک در جنگل اساس آفتند
پس برای حفظ سر سبزی تبر هم لازم است.
اسد زارعی