پرستش مددی
کسى بر در نمى کوبد
کسى دیکر سراغم را نمى گیرد
کسى در خاطرات خویش
یادم را نمى جوید
و من همچون درختى در میان دشت و
دیگر هیچ کس
در سایه ام ماواء نمى گیرد
******
سرود غم میان شاخسارانم
چو سوز باد میان طره ى مویم خزیده
و این ساز شکسته
چه زخمى میزند بر دل
قدح پر کن که امشب خوف طوفانى
مرا در بر کشیده ،،،،،،،،،
شاخ و برگم در هراس تند بادى
در پس لرزانى بیدى شکسته
و این بغضى که هر لحظه میان سینه ام
در گیر گشته
چه ساده خیس کرده
پلک چشمان غزلخوانم
که در آغوش دریا
گوشه ى دنجى ز خود آماده کرده
،،،،،
……..
پرستش مددی
بخش شعر نیمایی | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران