رضا عزیزی
همچو کاغذی مچاله که پر بود از کلمات خط خورده ……..
که هر خطی ،
چوب خطی بود از لحظه های اضطراب و انتظار …
و امروز احساس من هم،
بنا بر قانون دوم مچالگی ،
مچاله مچاله است….
ودست خط دلم پرشده از غلط املایی ….
مثلا تو خیال کن “صبر” را با “سین” نوشته باشم . و درد را کمی برعکس……..
طبیبی میگفت :
دچار “تو” شده ام
آری. آری.
یعنی همان قصه تکراری “درد بی درمان”…….
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران