آیا اجازه هست از غم وغصه حذر کنم
با بوسه از لبت، شب خود را سحر کنم
تا از شراب لبت بوسه مید هی
هر بیت این غزل بنام تو من در نظر کنم
تو در غزل آفتاب زمینی و ماه شب
از عشق تو پیر و جوان را خبر کنم
آغوش گرم تو، کوره عشق است مذاب
دل
با آخرین بوسه نفس تازه تر کنم
زیباترین ستاره عشقی به آسمان
تا کهکشان عشق همره ؛؛آرام،،سفر کنم
آیا اجازه هست زمزمه عشق آتشین
در گوش تو بخوانم و غصه بدر کنم
حمید آرامیان،،آرام،،۱۲دیماه ۹۵
با بوسه از لبت، شب خود را سحر کنم
تا از شراب لبت بوسه مید هی
هر بیت این غزل بنام تو من در نظر کنم
تو در غزل آفتاب زمینی و ماه شب
از عشق تو پیر و جوان را خبر کنم
آغوش گرم تو، کوره عشق است مذاب
دل
با آخرین بوسه نفس تازه تر کنم
زیباترین ستاره عشقی به آسمان
تا کهکشان عشق همره ؛؛آرام،،سفر کنم
آیا اجازه هست زمزمه عشق آتشین
در گوش تو بخوانم و غصه بدر کنم
حمید آرامیان،،آرام،،۱۲دیماه ۹۵
شاعر حمید ارامیان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو