اثر منتخب شمارهی (۰۲) ( از مجموعهی داستانک «نانوشتهها») «تلــخ و شــیرین»
«تلـخ و شیـرین»
~~~~~~~~~~
٫٫… و پزشک؛
آخرین نسخهی کودک را نوشت:
«۶ ماه دیگه، شربت شیرین مرگ.»
چادر پناهگاهِ کودک شد؛ و دستانش در دستان مادر آرام گرفت.
«خدارو شکر مامان؛ چون من از دواهای تلخ خیلی بدم میآد.»
و مادر… !
چه معصومانه؛ اشکهای خود را در خندههای کودک گم میکرد… ٫٫
«پایان»
~~~~~~