فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 19 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

برای کودکان کار

حسین شادمهر

با نگاه خسته‌ات کدام درد را
حرف می‌زنی؟
با سکوت تلخ خویش
بازگوی لحظه‌ی کدام شیونی؟
کودکم!
دزد لحظه‌های کودکانه‌ات که بود؟
دخترم!
دست وحشی کدام باد
سیب سرخ عصمت تو را ربود؟
نعره ی سیاه وحشیانه‌ی کدام مست
وحشت شبانه‌ی تو را فزود؟
داغ آتش نگاه را
دست کوچک سیاه را
لحظه‌های آه آه را
خلوت سکوت و بی‌پناه را
با کدام شرم شعر می‌توان سرود؟
تا کجا، چه وقت
می‌توان برای تو ، چنین
سرد و سخت ، مثل سنگ بود؟
کودکم!
دخترم!
روی صورت قشنگ تو
مُهر ننگ ماست این کبود
***
سهم تو اگر
لحظه‌های کودکانه‌ای نبود
شور و شوق شادمانه‌ای نبود
در بهار زندگی
فرصت جوانه‌ای نبود
گرمی حضور دست‌های یک پدر،
بازوان گرم مادرانه‌ای نبود
در هجوم بادهای سرد شهر
آشیانه‌ای نبود،
سقف خانه‌ای نبود
ای پرنده‌ی شکسته بال
سهم تو اگر
هیچ دانه‌ای نبود؛
سهم تو یقین
ضرب تازیانه هم نبود
وحشت شبانه هم نبود
له شدن چنین
سخت و وحشیانه هم نبود.

«حسین شادمهر»

بخش شعر نیمایی | پایگاه  خبری شاعر


منبع: سایت شعر ایران