فاطمه اکرمی
اون روزهایی که من با غم سرو کارداشتم
اون روزهایی که من زندگی مچاله شده ام را بادست خالی بازمی کردم
هرگز ازیادم نخواهد رفت
حالا بعد از سالها
غبارغم دیروز
برچهره ام شده چون روز
به ایینه بگویید پنهان کند غمم را
غمهای دیروزم را رویا کند به فردا
امروز نکن اشکارا این چهره پر غم را
به ایینه بگویید تا محو کند رخم را
افزون نکن غمم را به ایینه بگویید دروغ بگوید
شاید ارام بگیرد دل شکسته ام
اشک نریزد تا غم نبیند دیگرچشمانم
به ایینه بگویید پنهان کند درخود
دیروزپرغمم رابه ایینه بگویید دروغ بگوید
من شکسته را نشکند
تاشاید ارام بگیرد درونم از اینهمه غوغا
ایینه راستی
ایینه صداقت
دروغ بگو ایینه دروغ بگو
محوکن چهره پردردم
سوختم تا نسوزن
شکستم تا نشکنن
افسوس افسوس
********************************
درود بی پایان برهمه عزیزان برگوار
ممنونم که دلنوشته هایم را می خوانید
این هم دل نوشته ای بیش نیست
ممنونم از نظرلطف همه برگواران
هرگونه انتقاد از این نوشته که فقط حقیقت دل باعث خوشحالی بنده می شود
نه سپید نه نیمای نه سهراب نه دوبیتی دلنوشته س دل نگار
مقدمتان گل باران
بخش شعر نیمایی | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران