فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 14 مهر 1403

پایگاه خبری شاعر

ایضا در وصف زاینده رود

مــی شــود جــان تــازه از بـــوی بــهــار زنــده رودزنده مـی گـردد دل از سـیر کـنار زنده رودهـســت در زیـر سـیـاهـی داغ نـاخــن خــورده ایآب خـضـر از…

مــی شــود جــان تــازه از بـــوی بــهــار زنــده رودزنده مـی گـردد دل از سـیر کـنار زنده رود
هـســت در زیـر سـیـاهـی داغ نـاخــن خــورده ایآب خـضـر از رشـک موج بـی قرار زنده رود
زلـف مـشـکـین از سـواد اصـفـهان چـون آب خـضـربـر عـذار افـکـنـده آب خـوشـگـوار زنده رود
دشت پـیمای جنون گشتـه است چون موج سرابمـــوج آب زنــدگـــی در روزگـــار زنــده رود
زنده شد هر کس که چشمی آب داد از جلوه اشرشته جان است یکسر پـود و تار زنده رود
پـاک مـی سـازد بــسـاط خـاک را از زهـد خـشـکجـلـوه مـسـتــانـه بــی اخـتــیـار زنـده رود
هـر حـبــابــش مـی دهـد از خـیـمـه لـیـلـی خـبــرنبـض مجنون است موج بـی قرار زنده رود
شـسـتـه رو چـون قطـره شـبـنم بـرانگیزد ز خـوابلـــالـــه رویــان را هــوای آبـــدار زنــده رود
پـرده ظـلـمـت چـرا بـر روی خـود انـداخـتـه اسـت؟نیسـت آب زندگی گر شـرمسـار زنده رود
دیـده پــاکـش حــبــاب بــحــر رحــمـت مـی شـودهر دل روشـن کـه شـد آیینه دار زنـده رود
تـــا زدایــد زنــگ از دلــهــا، مــهــیــا کــرده اســتصـیقـلـی از هر خـم پـل جـویبـار زنـده رود
از چــنـار و بــیـد، چــنـدیـن فـوج طـاوس بــهـشـتجـلوه سازی می کند در هر کنار زنده رود
از صــدف صـد دامـن گـوهـر مـحــیـط آمـاده اســتدر حـریـم سـیـنـه از بــهـر نـثــار زنـده رود
جـلـوه مسـتـانه اش سـیلـاب هوش اسـت و خـردنیست صائب حاجت می در کنار زنده رود

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج