خوش آمدی
ای جان جان به خلوت جانان خوش آمدی
بر شام تار من، مَـه تا بان خوش آمدی
من در ضمیر خویش به وصل تو سرخوشم
سرخوش به شام فرقت و هجران خوش آمدی
ویــران سرا ست خانـه ی دل در نبودنت
صاحب سرا به خانه ی ویران خوش آمدی
دشت و د من ز هجر تو در حسرت بهار
بر باغ دیـده سرو خرامان خوش آمدی
پژمرده صحن گلشن و بلبل شده خموش
ای نغمه ساز مرغ خوش الحان خوش آمدی
بر پهندشت خاطره ها مانـده یاد توست
بـر سبزه زار خاطـرِ بـاران خوش آمدی
ما را زخوان نعمت تـو بهره هست و بس
ای نور عین وجنت و رضوان خوش آمدی
جـام شراب روی تــو ما را خراب کرد
هشیار ومست شاد وغزلخوان خوش آمدی
“افشان” به گاه آمدنت در سرور و شوق
خوش آمدی به کلبه افشان خوش آمدی
پانزده اردیبهشت 1370
ای جان جان به خلوت جانان خوش آمدی
بر شام تار من، مَـه تا بان خوش آمدی
من در ضمیر خویش به وصل تو سرخوشم
سرخوش به شام فرقت و هجران خوش آمدی
ویــران سرا ست خانـه ی دل در نبودنت
صاحب سرا به خانه ی ویران خوش آمدی
دشت و د من ز هجر تو در حسرت بهار
بر باغ دیـده سرو خرامان خوش آمدی
پژمرده صحن گلشن و بلبل شده خموش
ای نغمه ساز مرغ خوش الحان خوش آمدی
بر پهندشت خاطره ها مانـده یاد توست
بـر سبزه زار خاطـرِ بـاران خوش آمدی
ما را زخوان نعمت تـو بهره هست و بس
ای نور عین وجنت و رضوان خوش آمدی
جـام شراب روی تــو ما را خراب کرد
هشیار ومست شاد وغزلخوان خوش آمدی
“افشان” به گاه آمدنت در سرور و شوق
خوش آمدی به کلبه افشان خوش آمدی
پانزده اردیبهشت 1370
شاعر الکس رفیعی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو