کرم عرب عامری
اعرابی با کوزه اش می آید
وقتی تازه از خواب برخاسته ام
وقتی مزرعه را با بیلی شکسته شخم زده ام
وقتی راهزنان تازه دارند دور میشوند
ونمی دانستند که جهان در لحظه ی بسیار کوچک می شکند وجوش می خورد
کوچک اندیشان را یاری کنیم
نه ازآن جهت که ترحم بشود
نه
ازآن جهت اگر خاموش باشند باری افزون بر جان دانایان خواهند بود
خستگی بامهر بدل می نشیند
هر چند این قطار ایستگاهی برای توقف ندارد
ب.ع
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران