حبیب رضایی رازلیقی
( آوار )
عشق بازی میکنی
با شعله ها
شعله هایی را که من
با غفلتم افروختم
دود و آتش
سازه های آهنین
این چنین آوارشد
وتو فرزند وطن
در جدالی سهمگین
با آتشِ حاصل کوتاهی من
سوختی در زیر آوار
با چهره ی افروخته
عرق جبین تان
ممزوجِ با خون سرختان
آرام چکیده روی آتش
غیرت نجومی طلبد
همچو ابراهیم
داخل آتش شدن
…….حبیب رضایی رازلیقی
پ ـ ن
ساختمانی در جمهوری فروریخت
روی قلب مردم
آوارها را از روی قلبم بردار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش شعر سپید | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران