فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

چرا سرشك من امشب، ز حد، نمي گذرد(حميد رضا حامدي)

چرا سرشك من امشب، ز حد، نمي گذرد(حميد رضا حامدي)

عنوان : در مسير كارون
شاعر   : حميد رضا حامدي

چرا سرشك من امشب، ز حد، نمي گذرد
از ارتفاع نفس گير سد، نمي گذرد
مگر مراسم تشييع سينه سرخان، نيست
و از برابر چشم، جسد نمي گذرد!؟
سياه پوشي من، گيرم از سياه دلي است
زقاتل تو دلم، تا ابد، نمي گذرد
به نيزه گر جگر حمزه، چاك شود، ديديم
كه ذوالفقار هم از عبدود، نمي گذرد
شتاب كن اي دل من! كاروانيان رفتند
از اين كوير ، دلم نا بلد نمي گذرد
تو را بهشت به آغوش باز خوانده – شهيد –
چو من مسير تو از دست رد نمي گذرد
كه بي حمايت دست تو، روح من، حتي
زسقف كوته سنگ لحد، نمي گذرد
بساط شعر مهياست، واژه ها جمعند
بيا به خانه ام اي خوب! بد نمي گذرد!

منبع : كتاب از هشت بهار سرخ مجموعه شعر دفاع مقدس استان قم