منظره روی تو منظر گلخانه است
بی رخ تو قصر گل خانه ویرانه است
با نگهت مست مست میشوم ای دلربا
با تو نیازی چه بر ساغر و پیمانه است
تا که بدیدم تو را رفت دل از دست من
از شب دیدارت او واله و دیوانه است
با نگهی مست شد بی می و ساقی دلم
باز هم او همچنان وای چه مستانه است!
هر چه شود گو شود چون که خدا یار ماست
از چه شکایت کنیم یار که در خانه است
دلبر و دلدار ما مونس و غمخارما
آن که بود یار ما منعم یارانه است
شکر به درگاه حق گر نکنی مهدیا،
گویمت این قصه ات یکسره افسانه است
بی رخ تو قصر گل خانه ویرانه است
با نگهت مست مست میشوم ای دلربا
با تو نیازی چه بر ساغر و پیمانه است
تا که بدیدم تو را رفت دل از دست من
از شب دیدارت او واله و دیوانه است
با نگهی مست شد بی می و ساقی دلم
باز هم او همچنان وای چه مستانه است!
هر چه شود گو شود چون که خدا یار ماست
از چه شکایت کنیم یار که در خانه است
دلبر و دلدار ما مونس و غمخارما
آن که بود یار ما منعم یارانه است
شکر به درگاه حق گر نکنی مهدیا،
گویمت این قصه ات یکسره افسانه است
شاعر مهدی رستادمهر
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو