عشق من بال و پرت داد پریدی رفتی
دست از قلب من خسته کشیدی رفتی
دل بریدی و پریدی به هوای دگری
از من غمزده جز عشق چه دیدی رفتی؟!
دل من دست تو و چشم تو دنبال کسی
گل امید من از شاخه بچیدی رفتی
یخ زده خانه ی آغوش من از تنهایی
از سر خلوت من پای بریدی رفتی
التماسم همه این بود بمان بهر خدا
ناله های دل زارم نشنیدی رفتی
ریخت دردانه ی چشمم همه بر خاک رهت
لؤلؤ اشک من ارزان بخریدی رفتی
نوشداروی نگاه تو پس از مرگ چه سود
چه کند فایده وقتی که ندیدی رفتی
بهزاد غدیری/ شاعر کاشانی