من هرچه که میکشم توبا رم کردی
تقدیرتویی سکته دچارم کردی
من باتب سرنوشت تومیسوزم
اجبار تویی ،،،به جبر خوارم کردی،
من مرده نبودم که توخاکم بکنی
افسرده نبودم توخرابم کردی
،………………….
افسوس نمیخورم چرازمان رفت وگذشت
چون وقت نرفته هم کنون درگذراست
تقدیرتویی سکته دچارم کردی
من باتب سرنوشت تومیسوزم
اجبار تویی ،،،به جبر خوارم کردی،
من مرده نبودم که توخاکم بکنی
افسرده نبودم توخرابم کردی
،………………….
افسوس نمیخورم چرازمان رفت وگذشت
چون وقت نرفته هم کنون درگذراست
شاعر عبدلرسول بلاغی پور
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو