کـسـی بـرون سـرازیـن بـحـربـیـکـرانـه کـنـدکـه سـربـه اره پـشـت نهنـگ شـانهزمـانـه روی گـل ســرخ را بــر آتــش داشـتسزای آن که شکرخـند بـیغمانه کندز ج…
کـسـی بـرون سـرازیـن بـحـربـیـکـرانـه کـنـد | کـه سـربـه اره پـشـت نهنـگ شـانه |
زمـانـه روی گـل ســرخ را بــر آتــش داشـت | سزای آن که شکرخـند بـیغمانه کند |
ز جوش گل نفس غنچه پردگی شده است | چگونه مرغ درین گلشن آشیانه کند |
شـکـر بــه چـاشـنـی زهـر عـادتــی نـرسـد | زمانه سـاز چـه اندیشه از زمانه کند |
شدم مقیم بـه دشـت جـنون چـه دانسـتـم | کـه مـوج ریگ روان کـار تـازیانه مـنـد |
بـه نخـل خـامه صائب شـکسـتـگی مرسـاد | که اخـتـراع غـزلهای عـاشـقـانه کند |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج