فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 26 دی 1403

پایگاه خبری شاعر

شماره ٤٤٨: دل من بیقرار از شعله آواز می گردد

دل مـن بــیـقــرار از شــعــلـه آواز مـی گــرددسـپـند من ازین آتـش سـبـک پـرواز می گـرددزدسـت رد نـتــابــد رو طـلـبــکـار قـبــول حـقکه موج از سیلی س…

دل مـن بــیـقــرار از شــعــلـه آواز مـی گــرددسـپـند من ازین آتـش سـبـک پـرواز می گـردد
زدسـت رد نـتــابــد رو طـلـبــکـار قـبــول حـقکه موج از سیلی ساحل به دریا بـاز می گردد
دل مــا را نـوای مــطــربــان در وجــد مـی آردکــبــاب مـا بــه بــال شــعــلـه آواز مـی گــردد
ورق گــردانـی عــمــر زلــیـخــا نـامـه ای داردکـه انجـام محـبـت خـوشـتـر از آغـاز می گـردد
بـه دسـت آرزو هر کس دهد مجـموعـه دل راچــو اوراق خــزان بــازیـچــه پــرواز مـی گــردد
غـبــار تــن نـگـیـرد دامـن دلـهـای قـدسـی راقفس بـر مرغ وحـشی شـهپـر پـرواز می گردد
صـفـای بـاطـن از دل می زداید عـلم ظـاهر راکـه پـنـهـان جـوهـر آیـیـنـه از پــرداز مـی گـردد
حذر می کردم از خال و خط خوبان، ندانستمکه مرغ زیرک آخـر قـسـمت شـهبـاز می گردد
درافشای محبت نیست جرمی عشقبـازان راصــدف آب از فــروغ گـوهـر ایـن راز مـی گــردد
زبـاغ افزون گل از منع تـماشا می توان چیدنتـماشایی عبـث محـروم ازین در بـاز می گردد
بـه اندک روزگاری می گشـاید شهپـر شهرتبه صائب هر نواسنجی که هم پرواز می گردد

گروه کتاب پایگاه خبری شاعر


منبع : درج