پـیمـانه ایسـت این جـان پـیمانه این چـه دانداز پــاک مـی پــذیـرد در خــاک مـی رسـانـددر عـشـق بـی قـرارش بـنمـودنـسـت کـارشاز عـرش می سـتـاند بـر فـر…
پـیمـانه ایسـت این جـان پـیمانه این چـه داند | از پــاک مـی پــذیـرد در خــاک مـی رسـانـد |
در عـشـق بـی قـرارش بـنمـودنـسـت کـارش | از عـرش می سـتـاند بـر فـرش می فشـاند |
بــاری نـبــود آگـه زیـن سـو کـه مـی رســانـد | ای کاش آگهسـتـی زان سو که می ستـاند |
خـاک از نثـار جـان ها تـابـان شده چـو کان ها | کـو خـاک را زبــان هـا تـا نـکـتـه ای جـهـانـد |
تـا دم زنـد ز بــیـشـه زان بــیـشـه هـمـیـشـه | کان بـیشه جـان ما را پـنهان چه می چـراند |
ایـن جـا پـلـنـگ و آهـو نـعـره زنـان کـه یـا هـو | ای آه را پــنـاه او مــا را کــه مـی کــشــانـد |
شیری که خویش ما را جز شیر خویش ندهد | شیری که خویش ما را از خویش می رهاند |
آن شـیـر خـویش بـر مـا جـلـوه کـنـد چـو آهـو | مـا را بـه این فـریب او تـا بـیشـه مـی دوانـد |
چـون فـاتـحـه دهدمان گـاهی فـتـوح و گه گه | گــر فــاتــحــه شــویـم او از نـاز بــرنـخــوانـد |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج