دوسـت مـی دارم مـن این نـالـیـدن دلـسـوز راتـا بـه هر نوعـی کـه بـاشـد بـگـذرانـم روز راشـب همه شـب انتـظـار صـبـح رویی می رودکان صبـاحت نیست این صبـح…
دوسـت مـی دارم مـن این نـالـیـدن دلـسـوز را | تـا بـه هر نوعـی کـه بـاشـد بـگـذرانـم روز را |
شـب همه شـب انتـظـار صـبـح رویی می رود | کان صبـاحت نیست این صبـح جهان افروز را |
وه کـه گـر مـن بــازبــیـنـم چـهـر مـهـرافـزای او | تــا قــیـامـت شــکــر گـویـم طــالـع پــیـروز را |
گـر مـن از سـنـگ مـلـامـت روی بـرپـیچـم زنـم | جــان ســپــر کــردنـد مـردان نـاوک دلــدوز را |
کامجـویان را ز ناکامی چـشـیدن چـاره نیسـت | بــر زمـســتــان صـبــر بــایـد طـالـب نـوروز را |
عـاقـلـان خـوشـه چـین از سـر لـیلی غـافـلـند | این کرامت نیست جـز مجـنون خرمن سوز را |
عـاشـقـان دیـن و دنـیـابــاز را خـاصـیـتــیـسـت | کــان نـبــاشــد زاهـدان مـال و جــاه انـدوز را |
دیگـری را در کـمـنـد آور کـه مـا خـود بـنـده ایم | ریسمان در پای حاجت نیست دست آموز را |
سعدیا دی رفت و فردا همچنان موجود نیست | در مـیـان ایـن و آن فـرصــت شــمـار امـروز را |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج