در شـهـر بــحـسـن تـو رویـی نـتـوان دیـدناز دل نـشـود پـنـهـان روی تـو بـپـوشـیدنمـن در عـجـبــم از تـو زیـرا کـه نـدیـدسـتـماز مـاه سـخـن گـفـتـن وز …
در شـهـر بــحـسـن تـو رویـی نـتـوان دیـدن | از دل نـشـود پـنـهـان روی تـو بـپـوشـیدن |
مـن در عـجـبــم از تـو زیـرا کـه نـدیـدسـتـم | از مـاه سـخـن گـفـتـن وز سـرو خـرامیدن |
هنگام بهار ای جان در بـاغ چه خوش باشد | بـر یاد تو می خوردن بر بوی تو گل چیدن |
بـا پـسـتـه خـنـدانـت گـر تـوبـه کـنـد شـاید | هم قند ز شیرینی هم پـستـه ز خندیدن |
در مـلـکـش اگـر بـودی مـاننـد تـو شـیرینی | فرهاد شدی خـسـرو در سنگ تـراشیدن |
در مذهب عـشـاقـت آنراسـت مسـلـمـانی | کـورا نـبـود دینی جـز دوسـت پـرسـتـیدن |
کردیم بسی کوشش تا دوست بدست آید | چون بخت مدد نکند چه سود ز کوشیدن |
تــا دیـده خــود بــیـنـت بــا غـیـر نـظــر دارد | گر چـشم ز جـان سازی او را نتـوان دیدن |
از تـیغ جـفـای او انـدیشـه مـکـن ای سـیف | تأثـیـر ظـفـر نـبــود از مـعـرکـه تــرسـیـدن |
گروه کتاب پایگاه خبری شاعر
منبع : درج
منبع : درج