دوتا کفتر و آسمون و غروب/مریم مقدم
دوتا کفتر و آسمون و غروب
میرم تا دوباره حسادت کنم
به یادت میافتم هنوزم ولی
باید به نبودِ تو عادت کنم
تو بارون دوباره هوایی شدم
بازم عشق گل کرد روی تنم
ندیدی تو احساس پاک منو
چقدر حیف شد رقص پیراهنم!
آره عاشقم، گریههام روبراه
دلم شیشهای، جنس اشکام بلور
چطوری بگم؛ دیوونهم میکنه
بوی عطر تو حتی از راه دور
تو این ساعتا بیهوا میشکنه
دلم تیکه تیکه شبا میشکنه
چشام رنگ بارون میشن باز هم
ولی بغض من بیصدا میشکنه
تو رفتی ولی یاد تو عمریه
که هی بغض من رو شکوند و نرفت
تو این شعرها حال من روشنه
تو رفتی ولی عشق موند و نرفت…
مریم مقدم