لابلای غزلم دربدرم
که چرا از همه خونین جگرم؟
که چرا از همه خونین جگرم؟
قدحی مانده و یک جرعه نفس
کی تو را سر کشم و درگذرم؟
دستِ تصویر تو در دستم نیست
وای از آینه ی بی هنرم
بی تو پیوسته غزل می گریم
باز از آمدنت بی خبرم
یاد لبخند تو در خاطره ها
بهتر از گریه ندارد ثمرم
هاتفم گفت که کامم بدهد
از وصال لب شیرین، سَحَرم
شاعر خلیل فریدی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو