میروم اما دریغ از حسرت دیدار تو
جاده غم پیش رو دارم دلی بیمار تو
شب همه شب،در فراق تو چسان باید گذشت
سر ببالین گر گزارم ، جان و تن تبدار تو
حسن خلقی را که در خود داشتم بر باد رفت
چوبه داری بپا کردی و من بر دار تو
تا بکی اندر عتاب تو گرفتار غمم
کاش تدبیری شود، بر ایده و پندار تو
خواست ، آرام ، بر کنی از رخ نقاب کینه را
شب همه شب، تاسر خونین دو چشم بیدار تو
حمید آرامیان ،آرام ،شنبه 4 شهریور 96
جاده غم پیش رو دارم دلی بیمار تو
شب همه شب،در فراق تو چسان باید گذشت
سر ببالین گر گزارم ، جان و تن تبدار تو
حسن خلقی را که در خود داشتم بر باد رفت
چوبه داری بپا کردی و من بر دار تو
تا بکی اندر عتاب تو گرفتار غمم
کاش تدبیری شود، بر ایده و پندار تو
خواست ، آرام ، بر کنی از رخ نقاب کینه را
شب همه شب، تاسر خونین دو چشم بیدار تو
حمید آرامیان ،آرام ،شنبه 4 شهریور 96
شاعر حمید ارامیان
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو