“🌹بسمالله الرّحمن الرّحیم🌹
پرتگاهی ست میان من و تو بی تردید
می پَرم با دل و جان ،شیر صفت ،خواهی دید
درّه یِ مرگ و خطر ، سختی رَه چیزی نیست
که زِ وصل تو مرا سست کند یا نومید
بی قرارم چه کنم رنج فراقت تا کی؟؟
ای که چشمانِ تو جذّاب تر است از خورشید
باز دیشب زِ غم آواره یِ صحرا بودم
باد یکریز زِ احوالِ دلم می پرسید
ماه با مهر صبورانه نگاهم می کرد
دیوِ مغرور به ناکامیِ من می خندید
زوزه یِ گرگ بلا ، وحشتِ تاریکیِ شب
آری انگار همه دورِ سَرم می چرخید
بی هدف بودم و دلسرد که برگشت امید
از همان لحظه که عشقت به وجودم تابید
✍علی باقری